وکالت بلاعزل
وکالت بلاعزل یکی از انواع عقد وکالت است که در آن موکل حق فسخ را از خود ساقط کرده و برخلاف وکالت عادی امکان فسخ آن را ندارد. راه های ابطال وکالت بلاعزل تا حدودی با وکالت عادی متفاوت است و فقط در شرایطی از جمله فوت و حجر وکیل یا موکل، اقاله، انجام شدن یا از بین رفتن موضوع عقد و پایان مدت عقد باطل می شود.
وکالت، واگذاری اختیارات به شخص دیگر برای انجام امور حقوقی مشخص بوده و در واقع وکیل نماینده دیگری است. یکی از مشکلاتی که وکالت نامه های عادی دارند، خطر فسخ قرارداد توسط موکل است. برای این این مشکل وکالت بلاعزل پیشنهاد می شود که نوعی عقد وکالتی است که موکل حق فسخ را از خود گرفته و از وکالت های پایدار و غیرقابل فسخ است.با نظر به این ویژگی عقد وکالت، گاهی طرفین ترجیح می دهند درصد احتمال پایان یافتن عقد وکالت را کاهش دهند. از این رو قانون، راه حلی را تحت عنوان وکالت بلاعزل پیش بینی کرده است که از انواع آن می توان به وکالت در طلاق و وکالت در حضانت فرزند بلاعزل اشاره کرد. با این حال، در وکالت بلاعزل نیز ممکن است شرایطی به وجود بیاید تا یکی از طرفین بخواهد آن را فسخ یا باطل کند.با توجه به اینکه وکالت بلاعزل از استحکام بیشتری نسبت به وکالت عادی برخوردار است، این سوال به ذهن متبادر می شود که در چه شرایطی امکان باطل کردن این قرارداد وجود دارد؟
در ماده 656 قانون مدنی عقد وکالت این گونه تعریف شده است: «وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می کند.» یعنی شخصی، دیگری را به عنوان نماینده خود برای انجام اموری قرار می دهد که وکالت دهنده را موکل و نماینده او را وکیل می نامند. در ادامه قانونگذار در ماده 678 مشخص می کند که عقد وکالت با عزل کردن وکیل توسط موکل منقضی می شود. با این حال در شرایطی دو طرف برای استحکام بخشیدن به عقد وکالت یا دلایل دیگر ترجیح می دهند تا موکل دیگر نتواند وکیل را برکنار کند. برای رفع این مشکل، ماده 679 قانون مدنی راه حلی را پیشنهاد می دهد: «موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند، مگر اینکه وکالت وکیل با عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»
با توجه به این ماده، در شرایطی موکل می تواند این حق عزل وکیل را از خود بگیرد که در اصطلاح، این نوع عقد وکالت، وکالت بلاعزل نامیده می شود. بنابراین مطابق ماده فوق، اگر عقد وکالت یا عدم عزل وکیل، ضمن یک عقد لازم که نوعی از عقود است که یک طرف نمی تواند آن را باطل کند، شرط شود، وکالت تبدیل به وکالت بلاعزل شده و قاعدتا از جانب موکل قابل فسخ نیست.انعقاد عقد وکالت مانع از آن نمی شود که موکل خود نتواند موضوع وکالت را انجام دهد. برای مثال اگر وکالت در فروش به شخصی داده است، خود موکل نیز می تواند مال خود را شخصا بفروشد. این نکته هم باید به خاطر داشت که وکالت عقدی جایز است؛ به این معنا که با جنون یا فوت وکیل یا موکل فسخ می شود که وکالت بلاعزل نیز از این قضیه مستثنی نیست.
شرایط ابطال وکالت بلاعزل
در وکالت نامه عادی برخلاف وکالت بلاعزل، موکل به اراده خود هر زمان می تواند به دفاتر اسناد رسمی مراجعه و عقد را فسخ کند؛ این در حالی است که همان طور که گفته شد در وکالت بلاعزل حق فسخ، دیگر برای موکل وجود ندارد. موارد انقضای وکالت بلاعزل به شرح زیر است:حجر وکیل یا موکل: حجر به معنای این است که فرد سلامت روانی خود را از دست بدهد و در اصطلاح مجنون باشد یا توانایی تصمیم گیری در امور مالی را از دست بدهد و به عبارتی سفیه باشد. در صورتی که وکیل یا موکل دچار جنون شود، وکالت منفسخ می شود و در صورتی که وکالت در امور مالی داده شده باشد و موکل یا وکیل سفیه شوند، سرنوشت عقد، انفساخ است و وکالت باطل می شود. در مورد ورشکستگی موکل، از آنجایی که موکل از دخالت در امور مالی ممنوع می شود، وکالت باطل خواهد شد.فوت وکیل یا موکل: با فوت وکیل یا موکل، رابطه توکیل بین آنها منفسخ می شود و مانند عقود دیگر مثل اجاره نیست که اگر کسی که اجاره گرفته یا اجاره داده است، فوت کند، عقد همچنان پابرجاست. به طور مثال اگر شخصی خانه ای را به دیگری اجاره بدهد و او فوت کند فرزندان او تا پایان مهلت اجاره می توانند در آن سکونت داشته باشند. اما وکالت بلاعزل بعد از فوت باطل می شود.
استعفای وکیل: یکی از طرق انقضای وکالت چه عادی و چه بلاعزل، استعفای وکیل است. این استعفا مسئولیتی برای او ایجاد نمی کند و صرفا باید استعفای خود را به اطلاع موکل برساند. این استعفا یک طرفه است و موکل در وکالت بلاعزل به دلیل اینکه حق عزل وکیل را از خود گرفته است، نمی تواند او را از سمت خود برکنار کند. اقاله عقد وکالت بلاعزل: در عقد وکالت بلاعزل هم مانند عقود دیگر امکان اقاله وجود دارد و طرفین می توانند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی و با رضایت وکیل و موکل موجب بی اثر شدن عقد شوند. پایان مدت قرارداد در صورت زماندار بودن وکالت: در صورتی که عقد وکالت برای مدت معینی تنظیم شده باشد، پس از گذشت آن مدت زمان، عقد منفسخ می شود. مثلا شخصی برای انجام امور مالی خود به مدت دو سال به دیگری وکالت می دهد که با پایان دو سال عقد وکالت هم منفسخ می شود.از بین رفتن موضوع قرارداد یا انجام شدن آن: اگر شخصی برای انجام کاری به دیگری وکالت بلاعزل داده باشد، با اتمام آن کار یا از بین رفتن موضوع آن، وکالت فسخ می شود. برای مثال فردی به دیگری برای فروش اتومبیل خود وکالت می دهد، در صورتی که اتومبیل به فروش برود یا از بین برود به طور مثال دزدیده شود یا به نحوی خراب شود که دیگر ارزش نداشته باشد، وکالت بلاعزل منفسخ می شود. این انجام شدن شامل انجام دادن موضوع عقد توسط وکیل و موکل است. دادن اختیار انجام کاری به دیگری مانع از این نمی شود که خود فرد نتواند آن را انجام دهد و عقد وکالت با انجام شدن توسط موکل هم فسخ می شود.
ابطال وکالت بلاعزل طلاق
حق طلاق مطابق قانون با شوهر است و در صورتی که زوجین بخواهند هر دو حق طلاق داشته باشند، قانون این اجازه را به آنها می دهد که با تنظیم وکالت نامه بلاعزل، زن هم در اصطلاح حق طلاق داشته باشد، یعنی به طور مثال در عقدنامه ازدواج خود عنوان کنند که زن در طلاق وکالت دارد و مرد نمی تواند او را عزل کند. به عبارتی مرد می تواند به همسر خود وکالت طلاق بدهد و زن هر زمان که بخواهد، می تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند. راه های ابطال وکالت بلاعزل در طلاق شامل اقاله کردن وکالت، استعفای زن از وکالت در طلاق خود، فوت کردن زن یا شوهر و همچنین مجنون شدن یکی از آنهاست. جنون زن یا شوهر، هرچند وکالت را از بین می برد اما ازدواج آنها همچنان به قوت خود باقی است. همچنین گاهی ممکن است وکالت در طلاق برای مدت معینی داده شود، مثلا پنج سال، که پس از پایان آن مدت، وکالت نیز پایان می یابد. نکته حایز اهمیت این است که چون موضوع وکالت در طلاق از موضوعات مالی نیست، با سفیه شدن یکی از طرفین، عقد پابرجا می ماند.
ابطال وکالت بلاعزل حضانت
یکی از کاربردهای مهم عقد وکالت بلاعزل، در حضانت فرزندان بعد از طلاق است. در صورتی که حضانت فرزند با یکی از والدین باشد، والد دیگر می تواند با تنظیم وکالتنامه بلاعزل حضانت فرزند را بر عهده بگیرد. البته وکالت بلاعزل حضانت تا زمان سن حضانت فرزند اعتبار دارد و پس از آن فرزند می تواند انتخاب کند که با کدام والد زندگی کند. به طور مثال حضانت فرزندان تا هفت سالگی با مادر است و طرفین می توانند با انعقاد وکالتنامه بلاعزل حضانت فرزندان را در این مدت، به پدر واگذار کنند. وکالت بلاعزل در حضانت با فوت یا جنون والد وکالت دهنده و وکالت گیرنده، اقاله وکالت نامه و استعفای والد از حضانت از بین می رود و به این دلیل که مساله حضانت در زمره مسایل مالی نیست، با سفیه شدن والد، عقد وکالت همچنان پابرجا خواهد ماند. علاوه بر مواردی که گفته شد در قانون مدنی شرطی اختصاصی برای ابطال وکالت بلاعزل حضانت وجود دارد که در ماده 1173 این گونه بیان شده است: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رییس حوزه قضایی، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.» به زبان ساده دادگاه برای مصلحت کودک می تواند از والد سلب حضانت کند و اگر شرایطی که در ادامه ماده به آن اشاره شده و شامل «اعتیاد زیانآور به الکل، مواد مخدر و قمار، مشهور بودن به فساد اخلاق و فحشا، ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی، سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدیگری و قاچاق، تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف» است، در دادگاه ثابت شود، وکالت بلاعزل در حضانت باطل می شود.
در ماده 656 قانون مدنی عقد وکالت این گونه تعریف شده است: «وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می کند.» یعنی شخصی، دیگری را به عنوان نماینده خود برای انجام اموری قرار می دهد که وکالت دهنده را موکل و نماینده او را وکیل می نامند. در ادامه قانونگذار در ماده 678 مشخص می کند که عقد وکالت با عزل کردن وکیل توسط موکل منقضی می شود. با این حال در شرایطی دو طرف برای استحکام بخشیدن به عقد وکالت یا دلایل دیگر ترجیح می دهند تا موکل دیگر نتواند وکیل را برکنار کند. برای رفع این مشکل، ماده 679 قانون مدنی راه حلی را پیشنهاد می دهد: «موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند، مگر اینکه وکالت وکیل با عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.»
با توجه به این ماده، در شرایطی موکل می تواند این حق عزل وکیل را از خود بگیرد که در اصطلاح، این نوع عقد وکالت، وکالت بلاعزل نامیده می شود. بنابراین مطابق ماده فوق، اگر عقد وکالت یا عدم عزل وکیل، ضمن یک عقد لازم که نوعی از عقود است که یک طرف نمی تواند آن را باطل کند، شرط شود، وکالت تبدیل به وکالت بلاعزل شده و قاعدتا از جانب موکل قابل فسخ نیست.انعقاد عقد وکالت مانع از آن نمی شود که موکل خود نتواند موضوع وکالت را انجام دهد. برای مثال اگر وکالت در فروش به شخصی داده است، خود موکل نیز می تواند مال خود را شخصا بفروشد. این نکته هم باید به خاطر داشت که وکالت عقدی جایز است؛ به این معنا که با جنون یا فوت وکیل یا موکل فسخ می شود که وکالت بلاعزل نیز از این قضیه مستثنی نیست.
شرایط ابطال وکالت بلاعزل
در وکالت نامه عادی برخلاف وکالت بلاعزل، موکل به اراده خود هر زمان می تواند به دفاتر اسناد رسمی مراجعه و عقد را فسخ کند؛ این در حالی است که همان طور که گفته شد در وکالت بلاعزل حق فسخ، دیگر برای موکل وجود ندارد. موارد انقضای وکالت بلاعزل به شرح زیر است:حجر وکیل یا موکل: حجر به معنای این است که فرد سلامت روانی خود را از دست بدهد و در اصطلاح مجنون باشد یا توانایی تصمیم گیری در امور مالی را از دست بدهد و به عبارتی سفیه باشد. در صورتی که وکیل یا موکل دچار جنون شود، وکالت منفسخ می شود و در صورتی که وکالت در امور مالی داده شده باشد و موکل یا وکیل سفیه شوند، سرنوشت عقد، انفساخ است و وکالت باطل می شود. در مورد ورشکستگی موکل، از آنجایی که موکل از دخالت در امور مالی ممنوع می شود، وکالت باطل خواهد شد.فوت وکیل یا موکل: با فوت وکیل یا موکل، رابطه توکیل بین آنها منفسخ می شود و مانند عقود دیگر مثل اجاره نیست که اگر کسی که اجاره گرفته یا اجاره داده است، فوت کند، عقد همچنان پابرجاست. به طور مثال اگر شخصی خانه ای را به دیگری اجاره بدهد و او فوت کند فرزندان او تا پایان مهلت اجاره می توانند در آن سکونت داشته باشند. اما وکالت بلاعزل بعد از فوت باطل می شود.
استعفای وکیل: یکی از طرق انقضای وکالت چه عادی و چه بلاعزل، استعفای وکیل است. این استعفا مسئولیتی برای او ایجاد نمی کند و صرفا باید استعفای خود را به اطلاع موکل برساند. این استعفا یک طرفه است و موکل در وکالت بلاعزل به دلیل اینکه حق عزل وکیل را از خود گرفته است، نمی تواند او را از سمت خود برکنار کند. اقاله عقد وکالت بلاعزل: در عقد وکالت بلاعزل هم مانند عقود دیگر امکان اقاله وجود دارد و طرفین می توانند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی و با رضایت وکیل و موکل موجب بی اثر شدن عقد شوند. پایان مدت قرارداد در صورت زماندار بودن وکالت: در صورتی که عقد وکالت برای مدت معینی تنظیم شده باشد، پس از گذشت آن مدت زمان، عقد منفسخ می شود. مثلا شخصی برای انجام امور مالی خود به مدت دو سال به دیگری وکالت می دهد که با پایان دو سال عقد وکالت هم منفسخ می شود.از بین رفتن موضوع قرارداد یا انجام شدن آن: اگر شخصی برای انجام کاری به دیگری وکالت بلاعزل داده باشد، با اتمام آن کار یا از بین رفتن موضوع آن، وکالت فسخ می شود. برای مثال فردی به دیگری برای فروش اتومبیل خود وکالت می دهد، در صورتی که اتومبیل به فروش برود یا از بین برود به طور مثال دزدیده شود یا به نحوی خراب شود که دیگر ارزش نداشته باشد، وکالت بلاعزل منفسخ می شود. این انجام شدن شامل انجام دادن موضوع عقد توسط وکیل و موکل است. دادن اختیار انجام کاری به دیگری مانع از این نمی شود که خود فرد نتواند آن را انجام دهد و عقد وکالت با انجام شدن توسط موکل هم فسخ می شود.
ابطال وکالت بلاعزل طلاق
حق طلاق مطابق قانون با شوهر است و در صورتی که زوجین بخواهند هر دو حق طلاق داشته باشند، قانون این اجازه را به آنها می دهد که با تنظیم وکالت نامه بلاعزل، زن هم در اصطلاح حق طلاق داشته باشد، یعنی به طور مثال در عقدنامه ازدواج خود عنوان کنند که زن در طلاق وکالت دارد و مرد نمی تواند او را عزل کند. به عبارتی مرد می تواند به همسر خود وکالت طلاق بدهد و زن هر زمان که بخواهد، می تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند. راه های ابطال وکالت بلاعزل در طلاق شامل اقاله کردن وکالت، استعفای زن از وکالت در طلاق خود، فوت کردن زن یا شوهر و همچنین مجنون شدن یکی از آنهاست. جنون زن یا شوهر، هرچند وکالت را از بین می برد اما ازدواج آنها همچنان به قوت خود باقی است. همچنین گاهی ممکن است وکالت در طلاق برای مدت معینی داده شود، مثلا پنج سال، که پس از پایان آن مدت، وکالت نیز پایان می یابد. نکته حایز اهمیت این است که چون موضوع وکالت در طلاق از موضوعات مالی نیست، با سفیه شدن یکی از طرفین، عقد پابرجا می ماند.
ابطال وکالت بلاعزل حضانت
یکی از کاربردهای مهم عقد وکالت بلاعزل، در حضانت فرزندان بعد از طلاق است. در صورتی که حضانت فرزند با یکی از والدین باشد، والد دیگر می تواند با تنظیم وکالتنامه بلاعزل حضانت فرزند را بر عهده بگیرد. البته وکالت بلاعزل حضانت تا زمان سن حضانت فرزند اعتبار دارد و پس از آن فرزند می تواند انتخاب کند که با کدام والد زندگی کند. به طور مثال حضانت فرزندان تا هفت سالگی با مادر است و طرفین می توانند با انعقاد وکالتنامه بلاعزل حضانت فرزندان را در این مدت، به پدر واگذار کنند. وکالت بلاعزل در حضانت با فوت یا جنون والد وکالت دهنده و وکالت گیرنده، اقاله وکالت نامه و استعفای والد از حضانت از بین می رود و به این دلیل که مساله حضانت در زمره مسایل مالی نیست، با سفیه شدن والد، عقد وکالت همچنان پابرجا خواهد ماند. علاوه بر مواردی که گفته شد در قانون مدنی شرطی اختصاصی برای ابطال وکالت بلاعزل حضانت وجود دارد که در ماده 1173 این گونه بیان شده است: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رییس حوزه قضایی، هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.» به زبان ساده دادگاه برای مصلحت کودک می تواند از والد سلب حضانت کند و اگر شرایطی که در ادامه ماده به آن اشاره شده و شامل «اعتیاد زیانآور به الکل، مواد مخدر و قمار، مشهور بودن به فساد اخلاق و فحشا، ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی، سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدیگری و قاچاق، تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف» است، در دادگاه ثابت شود، وکالت بلاعزل در حضانت باطل می شود.