برابر قانون اساسي، در همه دادگاهها طرفين دعوا حق دارند براي خود وكيل انتخاب كنند و اگر نداشته باشند، بايد براي آنها امكانات تعيين وكيل فراهم شود.
قانونگذار براي اشخاصي كه توان پرداخت دستمزد وكيل را ندارند، امكان استفاده از وكيل معاضدتي را پيشبيني كرده است. وكلاي دادگستري مطابق قانون وكالت تكليف دارند همه ساله در سه دعواي مدني بهعنوان كمك معاضدت به اين دسته از اشخاص قبول وكالت کنند.
كليه دادگاهها نيز مكلف به پذيرش وكيل هستند، حتي اصحاب دعوا در دادگاه ويژه روحانيت نيز حق انتخاب وكيل دارند. اگر دادگاهي حق گرفتن وكيل را از متهم سلب كند، حكم صادرشده از آن دادگاه فاقد ارزش و اعتبار قانوني است.
حسب قوانین جاری در دعاوي مدني، يك شخص حداكثر از دو وكيل ميتواند استفاده كند، ولي در دعاوي كيفري دو نفر در دادگاههای کیفری دو و تا سه نفر براي وکالت در دادگاههای کیفری یک قابل انتصاب است.
وكالت بر دو نوع وكالت در دعاوي و وكالت به صورت عام است. وكالت در دعاوي كه موضوع بحث ماست، تابع شرايط و قواعد خاص وكالت در دعاوي است. در اين وكالت، وكيل بايد داراي شرايط خاصي از جمله تحصيلات حقوقي، شركت در آزمون وكالت و گذراندن دوره كارآموزي و…. باشد تا بتواند در محاكم شركت و از حق موكل خود دفاع کند.
اما وكالت به صورت عام تابع شرايط فوق نیست و هر شخصي ميتواند انجام بعضي از اعمال خود را كه ارتباطي به دادرسي و دادگاه ندارد به ديگري واگذار كند. به طور مثال به شخص ديگر وكالت دهد كه ملك وي را معامله يا در اداره ثبت تفكيك کند، که در عرف جامعه ما از آن با عنوان وکالت کاری یاد میشود.
براي آشنايي با نقش وكيل در دادگستري و حدود اختيارات و وظايف او، وكالت در دعاوي را به دو دسته تقسيم ميكنيم:
وكالت در دعاوي مدني
در دعاوي مدني هر يك از طرفين دعوا اجازه دارند حداكثر تا دو نفر وكيل به دادگاه معرفي كنند. وكلاي طرفين بايد داراي شرايطي باشند كه به موجب قانون راجع به وكالت در دادگاهها براي آنان مقرر شده است. از اين رو اگر آقاي (الف) براي مطالبه اجاره بهاي پرداختنشده از سوي مستأجرش به آقاي (ب) وكالت دهد، چنانچه آقاي (ب) داراي پروانه وكالت باشد، اجازه اقامه دعوا و حضور در دادگاه و دفاع از او را دارد و اگر وي وكيل دادگستري نباشد، تنها ميتواند با اين وكالتنامه با يك وكيل دادگستري قرارداد وكالت تنظيم كند تا وكيل دادگستري اخير (كه داراي پروانه وكالت است) نسبت به مطالبه حقوق آقاي (الف) اقدام کند. البته اين در صورتي است كه در وكالتنامه، وكالت در توكيل به صراحت قيد شده باشد.
وكالت ممكن است با سند رسمي يا سند غيررسمي باشد. اگر با سند عادي و غيررسمي عقد وكالت تنظيم شود، در مورد وكالتنامههاي تنظيمي در ايران وكيل ميتواند زير وكالتنامه تأييد كند كه وكالتنامه را موكل شخصاً در حضور او امضا يا مهر كرده يا انگشت زده است و اگر وكالت در خارج از ايران داده شده باشد، بايد به گواهي يكي از مأموران سياسي يا كنسولي جمهوري اسلامي ايران برسد.
اگر وكالت در جلسه محاكمه داده شود، مراتب در صورتجلسه قيد شده و به امضاي موكل ميرسد. چنانچه موكل در زندان باشد، ریيس زندان يا معاون او بايد امضا يا اثر انگشت او را تأييد كنند.
وكالت در دادگاههايي كه به پروندههاي مدني رسيدگي ميكنند شامل تمام اختيارات راجع به محاكمه است جز آنچه را كه موكل استثنا كرده باشد. با وجود اين، براي دخالت وكيل در بعضي امور، نياز به تصريح در وكالتنامه دارد مانند وكالت راجع به اعتراض به رأي، تجديدنظر، فرجامخواهي و اعاده دادرسي؛ وكالت در سازش و مصالحه؛ وكالت در تعيين كارشناس و وكالت براي درخواست صدور برگ اجرايي و تعقيب عمليات مربوط به اجراي حكم و گرفتن وجوه پرداختشده به نام موكل.
اگر موكل وكيل خود را عزل كند، بايد اين موضوع را به اطلاع دادگاه و وكيل معزول برساند. البته عزل وكيل مانع جريان دادرسي و محاكمه نميشود.
اگر موكل بهطور شفاهي در دادگاه اظهار كند كه وكيل خود را عزل كرده، اين موضوع توسط دادگاه صورتجلسه شده و به امضاي او ميرسد و تا زماني كه عزل وكيل به اطلاع او نرسيده، اقدامات او در حدود وكالت صحيح است.
اگر وكيل استعفاي خود را به دادگاه اطلاع دهد، دادگاه به موكل اخطار ميكند كه خود او يا توسط وكيل جديد باید محاكمه را پيگيري کند و محاكمه تا زمان مراجعه موكل يا معرفي وكيل جديد از جانب او حداكثر به مدت يك ماه متوقف ميشود.
وكلا نبايد بعد از استعفا يا معزول شدن از طرف موكل، وكالت طرف مقابل را بپذيرند و به طریق اولی قبل از استعفا یا معزول شدن نیز مجاز به پذیرش وکالت طرف مقابل نیستند.
وكلا بايد هنگام محاكمه در دادگاه حاضر باشند مگر آن كه داراي عذر موجه باشند. مطابق قانون، موارد زير عدم حضور با عذر موجه براي وكيل محسوب ميشود: فوت یکی از بستگان مانند پدر و مادر؛ بيماري كه مانع حركت او شود يا حركت براي درمان او مضر تشخيص داده شود؛ مانند سكته قلبي و آنفلوانزا؛ حوادث قهري مانند سيل و زلزله و وقايع خارج از اختيار وكيل كه مانع حضور او در دادگاه شود.
مانند آن كه پرواز هواپيما به تأخير بيفتد و زمان كافي براي حضور او با وسايل نقليه ديگر وجود نداشته باشد.
در حالتهاي گفتهشده، وكيل معذور بايد عذر خود را بهطور كتبي با ذكر دلايل آن براي جلسه محاكمه، به دادگاه بفرستد.
اگر وكيل همزمان در دو يا چند دادگاه دعوت شود و جمع بين آنان ممكن نباشد، بايد در دادگاهي كه حضور او برابر قانون آيين دادرسي كيفري يا ساير قوانين الزامي است، شركت كند و به دادگاههاي ديگر لايحه بفرستد يا اگر از سوي موكل اجازه داشته باشد، يك نفر وكيل دادگستري ديگر را به دادگاه معرفي كند.
براي مثال اگر وكيل پروندهاي در دادگاه كيفري استان براي دفاع از متهم به قتل دارد، حضورش در اين پرونده الزامي است و بايد براي پروندههاي ديگري كه جلسه محاكمه آنها در همين زمان برگزار ميشود، لايحه بفرستد.
اگر در يك دعواي مدني يك طرف دعوا دو نفر وكيل معرفي كرده باشد و به هيچ كدام اجازه اقدام انفرادي ندهد، هر دو وكيل باید لايحه خود را به دادگاه ارسال کنند يا اينكه يكي از دو وكيل به همراه لايحه وكيل ديگر در دادگاه حضور يابد.
در صورت عدم وصول لايحه از طرف وكيل غايب، دادگاه بدون توجه به اظهارات وكيل حاضر به رسيدگي ادامه ميدهد؛ در اين حالت اگر هر دو وكيل يا يكي از آنان عذر موجهي براي عدم حضور اعلام كرده باشد، در صورت ضرورت، جلسه دادرسي تجديد و علت تجديد جلسه و وقت رسيدگي به موكل اطلاع داده ميشود. در اين صورتجلسه بعدي دادگاه به علت عدم حضور وكيل تجديد نخواهد شد.
وكالت در دعاوي كيفري
به گزارش معاونت فرهنگی قوهقضاییه، در دعاوي جزايي، طرفين دعوا ميتوانند وكيل يا وكلاي مدافع خود را انتخاب و معرفي كنند.
بيشتر پروندههاي كيفري پس از تحقيقات مقدماتي در دادسرا، به همراه كيفرخواست در دادگاه مطرح ميشوند. از اين رو وكيل هم در مرحله رسيدگي مقدماتي و هم دادرسي نقش دارد.
در مرحله مقدماتي، متهم ميتواند در دادسرا يك نفر وكيل همراه خود داشته باشد.
وكيل متهم ميتواند بدون مداخله در امر تحقيق، پس از خاتمه تحقيقات مطالبي را كه براي كشف واقع و حقيقت و دفاع از متهم يا اجراي قوانين لازم ميداند، به قاضي اعلام کنند. قاضي تحقيق نيز اظهارات وكيل را صورتجلسه ميكند.
در مرحله دادرسي، اصحاب دعوا وكلاي خود را به دادگاه معرفي ميكنند. متهم ميتواند از دادگاه تقاضا كند تا وكيلي براي او تعيين کند.
اگر دادگاه تشخيص دهد كه متهم توانايي انتخاب وكيل را ندارد، از بين وكلاي حوزه قضايي و در صورت عدم امكان، از نزديكترين حوزه مجاور وكيلي براي متهم تعيين خواهد كرد.
وكيل در توكيل
معمولاً وكيل از بين افراد مورد اعتماد و مطلع انتخاب ميشود، اما گاهي اوقات ممكن است به وكيل اجازه داده شود كه براي امور خاصي حق داشته باشد از طرف خود، وكيل ديگري را انتخاب کند.
اين عمل وكالت در توكيل ناميده ميشود و چنانچه وكيل داراي حق توكيل نبوده و امر وكالت را به ديگري واگذار کند در قبال خسارتهاي واردشده به موكل خود مسئول خواهد بود.
اعمالي كه وكيل از طرف موكل خود انجام ميدهد در حدود اختياراتي خواهد بود كه موكلش به او بدهد و چنانچه اقدامي اضافه بر آن اختيارات انجام دهد در واقع اقدام او فضولي و مسئول خواهد بود.
در جرایمي كه مجازات آن بهموجب قانون اعدام، قصاص نفس، سنگسار و حبس ابد است، اگر متهم شخصاً وكيل معرفي نكند، دادگاه براي او وكيل تعيين ميکند كه در اصطلاح به اين اشخاص وكلاي تسخيري گويند.
البته در جرايم منافي عفت كه مجازات آن اعدام يا سنگسار است متهم ميتواند از پذيرش وكيل تسخيري امتناع كند.
كليه دادگاهها نيز مكلف به پذيرش وكيل هستند، حتي اصحاب دعوا در دادگاه ويژه روحانيت نيز حق انتخاب وكيل دارند. اگر دادگاهي حق گرفتن وكيل را از متهم سلب كند، حكم صادرشده از آن دادگاه فاقد ارزش و اعتبار قانوني است.
حسب قوانین جاری در دعاوي مدني، يك شخص حداكثر از دو وكيل ميتواند استفاده كند، ولي در دعاوي كيفري دو نفر در دادگاههای کیفری دو و تا سه نفر براي وکالت در دادگاههای کیفری یک قابل انتصاب است.
وكالت بر دو نوع وكالت در دعاوي و وكالت به صورت عام است. وكالت در دعاوي كه موضوع بحث ماست، تابع شرايط و قواعد خاص وكالت در دعاوي است. در اين وكالت، وكيل بايد داراي شرايط خاصي از جمله تحصيلات حقوقي، شركت در آزمون وكالت و گذراندن دوره كارآموزي و…. باشد تا بتواند در محاكم شركت و از حق موكل خود دفاع کند.
اما وكالت به صورت عام تابع شرايط فوق نیست و هر شخصي ميتواند انجام بعضي از اعمال خود را كه ارتباطي به دادرسي و دادگاه ندارد به ديگري واگذار كند. به طور مثال به شخص ديگر وكالت دهد كه ملك وي را معامله يا در اداره ثبت تفكيك کند، که در عرف جامعه ما از آن با عنوان وکالت کاری یاد میشود.
براي آشنايي با نقش وكيل در دادگستري و حدود اختيارات و وظايف او، وكالت در دعاوي را به دو دسته تقسيم ميكنيم:
وكالت در دعاوي مدني
در دعاوي مدني هر يك از طرفين دعوا اجازه دارند حداكثر تا دو نفر وكيل به دادگاه معرفي كنند. وكلاي طرفين بايد داراي شرايطي باشند كه به موجب قانون راجع به وكالت در دادگاهها براي آنان مقرر شده است. از اين رو اگر آقاي (الف) براي مطالبه اجاره بهاي پرداختنشده از سوي مستأجرش به آقاي (ب) وكالت دهد، چنانچه آقاي (ب) داراي پروانه وكالت باشد، اجازه اقامه دعوا و حضور در دادگاه و دفاع از او را دارد و اگر وي وكيل دادگستري نباشد، تنها ميتواند با اين وكالتنامه با يك وكيل دادگستري قرارداد وكالت تنظيم كند تا وكيل دادگستري اخير (كه داراي پروانه وكالت است) نسبت به مطالبه حقوق آقاي (الف) اقدام کند. البته اين در صورتي است كه در وكالتنامه، وكالت در توكيل به صراحت قيد شده باشد.
وكالت ممكن است با سند رسمي يا سند غيررسمي باشد. اگر با سند عادي و غيررسمي عقد وكالت تنظيم شود، در مورد وكالتنامههاي تنظيمي در ايران وكيل ميتواند زير وكالتنامه تأييد كند كه وكالتنامه را موكل شخصاً در حضور او امضا يا مهر كرده يا انگشت زده است و اگر وكالت در خارج از ايران داده شده باشد، بايد به گواهي يكي از مأموران سياسي يا كنسولي جمهوري اسلامي ايران برسد.
اگر وكالت در جلسه محاكمه داده شود، مراتب در صورتجلسه قيد شده و به امضاي موكل ميرسد. چنانچه موكل در زندان باشد، ریيس زندان يا معاون او بايد امضا يا اثر انگشت او را تأييد كنند.
وكالت در دادگاههايي كه به پروندههاي مدني رسيدگي ميكنند شامل تمام اختيارات راجع به محاكمه است جز آنچه را كه موكل استثنا كرده باشد. با وجود اين، براي دخالت وكيل در بعضي امور، نياز به تصريح در وكالتنامه دارد مانند وكالت راجع به اعتراض به رأي، تجديدنظر، فرجامخواهي و اعاده دادرسي؛ وكالت در سازش و مصالحه؛ وكالت در تعيين كارشناس و وكالت براي درخواست صدور برگ اجرايي و تعقيب عمليات مربوط به اجراي حكم و گرفتن وجوه پرداختشده به نام موكل.
اگر موكل وكيل خود را عزل كند، بايد اين موضوع را به اطلاع دادگاه و وكيل معزول برساند. البته عزل وكيل مانع جريان دادرسي و محاكمه نميشود.
اگر موكل بهطور شفاهي در دادگاه اظهار كند كه وكيل خود را عزل كرده، اين موضوع توسط دادگاه صورتجلسه شده و به امضاي او ميرسد و تا زماني كه عزل وكيل به اطلاع او نرسيده، اقدامات او در حدود وكالت صحيح است.
اگر وكيل استعفاي خود را به دادگاه اطلاع دهد، دادگاه به موكل اخطار ميكند كه خود او يا توسط وكيل جديد باید محاكمه را پيگيري کند و محاكمه تا زمان مراجعه موكل يا معرفي وكيل جديد از جانب او حداكثر به مدت يك ماه متوقف ميشود.
وكلا نبايد بعد از استعفا يا معزول شدن از طرف موكل، وكالت طرف مقابل را بپذيرند و به طریق اولی قبل از استعفا یا معزول شدن نیز مجاز به پذیرش وکالت طرف مقابل نیستند.
وكلا بايد هنگام محاكمه در دادگاه حاضر باشند مگر آن كه داراي عذر موجه باشند. مطابق قانون، موارد زير عدم حضور با عذر موجه براي وكيل محسوب ميشود: فوت یکی از بستگان مانند پدر و مادر؛ بيماري كه مانع حركت او شود يا حركت براي درمان او مضر تشخيص داده شود؛ مانند سكته قلبي و آنفلوانزا؛ حوادث قهري مانند سيل و زلزله و وقايع خارج از اختيار وكيل كه مانع حضور او در دادگاه شود.
مانند آن كه پرواز هواپيما به تأخير بيفتد و زمان كافي براي حضور او با وسايل نقليه ديگر وجود نداشته باشد.
در حالتهاي گفتهشده، وكيل معذور بايد عذر خود را بهطور كتبي با ذكر دلايل آن براي جلسه محاكمه، به دادگاه بفرستد.
اگر وكيل همزمان در دو يا چند دادگاه دعوت شود و جمع بين آنان ممكن نباشد، بايد در دادگاهي كه حضور او برابر قانون آيين دادرسي كيفري يا ساير قوانين الزامي است، شركت كند و به دادگاههاي ديگر لايحه بفرستد يا اگر از سوي موكل اجازه داشته باشد، يك نفر وكيل دادگستري ديگر را به دادگاه معرفي كند.
براي مثال اگر وكيل پروندهاي در دادگاه كيفري استان براي دفاع از متهم به قتل دارد، حضورش در اين پرونده الزامي است و بايد براي پروندههاي ديگري كه جلسه محاكمه آنها در همين زمان برگزار ميشود، لايحه بفرستد.
اگر در يك دعواي مدني يك طرف دعوا دو نفر وكيل معرفي كرده باشد و به هيچ كدام اجازه اقدام انفرادي ندهد، هر دو وكيل باید لايحه خود را به دادگاه ارسال کنند يا اينكه يكي از دو وكيل به همراه لايحه وكيل ديگر در دادگاه حضور يابد.
در صورت عدم وصول لايحه از طرف وكيل غايب، دادگاه بدون توجه به اظهارات وكيل حاضر به رسيدگي ادامه ميدهد؛ در اين حالت اگر هر دو وكيل يا يكي از آنان عذر موجهي براي عدم حضور اعلام كرده باشد، در صورت ضرورت، جلسه دادرسي تجديد و علت تجديد جلسه و وقت رسيدگي به موكل اطلاع داده ميشود. در اين صورتجلسه بعدي دادگاه به علت عدم حضور وكيل تجديد نخواهد شد.
وكالت در دعاوي كيفري
به گزارش معاونت فرهنگی قوهقضاییه، در دعاوي جزايي، طرفين دعوا ميتوانند وكيل يا وكلاي مدافع خود را انتخاب و معرفي كنند.
بيشتر پروندههاي كيفري پس از تحقيقات مقدماتي در دادسرا، به همراه كيفرخواست در دادگاه مطرح ميشوند. از اين رو وكيل هم در مرحله رسيدگي مقدماتي و هم دادرسي نقش دارد.
در مرحله مقدماتي، متهم ميتواند در دادسرا يك نفر وكيل همراه خود داشته باشد.
وكيل متهم ميتواند بدون مداخله در امر تحقيق، پس از خاتمه تحقيقات مطالبي را كه براي كشف واقع و حقيقت و دفاع از متهم يا اجراي قوانين لازم ميداند، به قاضي اعلام کنند. قاضي تحقيق نيز اظهارات وكيل را صورتجلسه ميكند.
در مرحله دادرسي، اصحاب دعوا وكلاي خود را به دادگاه معرفي ميكنند. متهم ميتواند از دادگاه تقاضا كند تا وكيلي براي او تعيين کند.
اگر دادگاه تشخيص دهد كه متهم توانايي انتخاب وكيل را ندارد، از بين وكلاي حوزه قضايي و در صورت عدم امكان، از نزديكترين حوزه مجاور وكيلي براي متهم تعيين خواهد كرد.
وكيل در توكيل
معمولاً وكيل از بين افراد مورد اعتماد و مطلع انتخاب ميشود، اما گاهي اوقات ممكن است به وكيل اجازه داده شود كه براي امور خاصي حق داشته باشد از طرف خود، وكيل ديگري را انتخاب کند.
اين عمل وكالت در توكيل ناميده ميشود و چنانچه وكيل داراي حق توكيل نبوده و امر وكالت را به ديگري واگذار کند در قبال خسارتهاي واردشده به موكل خود مسئول خواهد بود.
اعمالي كه وكيل از طرف موكل خود انجام ميدهد در حدود اختياراتي خواهد بود كه موكلش به او بدهد و چنانچه اقدامي اضافه بر آن اختيارات انجام دهد در واقع اقدام او فضولي و مسئول خواهد بود.
در جرایمي كه مجازات آن بهموجب قانون اعدام، قصاص نفس، سنگسار و حبس ابد است، اگر متهم شخصاً وكيل معرفي نكند، دادگاه براي او وكيل تعيين ميکند كه در اصطلاح به اين اشخاص وكلاي تسخيري گويند.
البته در جرايم منافي عفت كه مجازات آن اعدام يا سنگسار است متهم ميتواند از پذيرش وكيل تسخيري امتناع كند.