به مناسبت ۱۳ شهریور روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
حکیمی که فیلسوف رسمی نبود اما تفکر فلسفی داشت/ «بیرونی» به مبانی اسلام کاملاً معتقد بود
عدهای معتقدند ابوریحان بیرونی در فلسفه مقام والایی ندارد و این از ارزش او نمیکاهد، ارزش او در علم است نه در فلسفه، در ضمن مقایسه بین بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی نیز کار درستی نیست، زیرا این دو در یک میدان اسب نراندهاند.
حکیمی که فیلسوف رسمی نبود اما تفکر فلسفی داشت/ «بیرونی» به مبانی اسلام کاملاً معتقد بود
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، سال 362 هجری در توابع خوارزم متولد شد، به علت حادثهای به گرگانج و سپس گرگان، خدمت قابوس بن وشمگیر رفت، کتاب «آثار الباقیه» را نگاشت و کتاب را به قابوس هدیه کرد و البته درخواست قابوس را برای پذیرفتن منصب از او، نپذیرفت.
کتاب «تحقیق ماللهند» را زمانی نوشت که به همراه سلطان محمود غزنوی به هند رفت و در نهایت در غزنه سال 440 هجری فوت کرد، وی به زبانهای سانسکریت، فارسی، عبری، عربی و سریانی مسلط بود.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی دانشمند بزرگ ایران زمین در حکمت، ریاضی، تاریخ، جغرافی و اخترشناسی است، وی یک فیلسوف رسمی نبود اما تفکر فلسفی داشت، به همین دلیل سیدامین درباره او میگوید: بیرونی حکیم ریاضی، عالم به نجوم و در فلسفه، طب و جغرافی، ادب و شعر لغت مهارت داشت.
ابن ابی اصیبعه نیز میگوید که ابوریحان به علوم فلسفی اشتغال داشت، او معاصر با ابن سینا بود و بینشان مراسلات و محادثاتی رد و بدل میشد.
از جمله مهمترین فعالیتهای بیرونی، وجوه توافق میان فلسفه فیثاغورثی افلاطونی و حکمت هندی و بسیاری از مذاهب صوفیه است، خاورشناس معروف، سخاو معتقد است که بیرونی بزرگترین شخصیت عقلی است که تاریخ اسلام نظیر او را به خود ندیده است.
نظر شهید مطهری درباره مقام فلسفی ابوریحان
شهید مطهری درباره مقام فلسفی ابوریحان میگوید که گرچه او اثر فلسفی خاصی ندارد و در فهرستی که از تألیفاتش داده است، اثر خاص فلسفی به چشم نمیخورد و همین امر موجب شد که شهروزی و بیهقی در تثمه صوان الحکمة بگوید که او در مسائل فلسفی ماهر نبوده است، ولی در عصر ما گروهی خلاف این فکر میکنند و از آنجا که پای بند فلسفه ارسطویی نبود، او را پیشرفتهتر از معاصرین خود میدانند.
البته عدهای معتقدند، اینکه ابوریحان در فلسفه مقام والایی نداشته است، از ارزش او نمیکاهد، ارزش او در علم است نه در فلسفه، در ضمن مقایسه بین بوعلی و ابوریحان درست نیست؛ چون به تعبیر مولا علی(ع) که در پاسخ کسانی که نظر ایشان را درباره شعرای جاهلیت پرسیده بودند، فرموده بود: این قوم در یک میدان اسب نراندهاند و هر کدام در نوعی از شعر تخصص دارند. تخصص بوعلی در منطق، حکمت الهی و طب است و در سایر علوم مثل فقه، نجوم و ادبیات نیز متخصص بوده است، ولی تخصص بیرونی در ریاضیات، نجوم، تاریخ، جغرافیا و شناخت ادیان است.
بیرونی به مبانی اسلام سخت معتقد و پای بند بود
نکته دیگر اینکه ابوریحان به مبانی اسلام سخت معتقد و پای بند بود و در نوشتههایش عموماً مانند یک مؤمن واقعی از اسلام یاد میکند و به تناسب مطلب، آیات کریمه قرآن را میآورد.
بیرونی به لحاظ فلسفی وجوه توافق با فلسفه فیثاغورثی، افلاطونی، حکمت هندی و مذاهب صوفیه دارد و میگوید: آنچه متعقل به آغاز آفرینش و احوال امتهای گذشته است، به سبب دوری عهد و بیاعتنایی به حفظ و ضبط آنها آمیخته به تزویر و هم چنین همراه اساطیر است به حدی که باید گفت آنها را کسی جز خداوند نمیداند.
پرسشهای بیرونی از بوعلی شامل 10 مسأله از اعتراضات بیرونی بر کتاب «اسماء و العالم» ارسطو است که در «آثار الباقیه» موجود است و هشت مسأله دیگر که سؤالات ریاضی و فلسفی اوست که قسمتی از سؤالات را ابوعبدالله معصومی، شاگرد ابن سینا معروف به «فقیه معصومی» از طرف استاد پاسخ گفته است: نظیر چرا فلک بیوزن است، به چه دلیل آسمان، کون و فساد نمیپذیرد، معنی عقل بالقوه چیست؟ آیا عقل فعال، مستقل هم میشود و ...
جواب بوعلی درباره این سؤال که معنی عقل بالقوه چیست، این است که دو نوع مجرد داریم: تام و غیر تام. مجرد غیر تام مانند نفس که از قوه و استعداد به چیز دیگر شدن خالی نیست. مرحوم شهید مطهری میفرماید: حقیقت این پاسخ را جز در فلسفه ملاصدرا نمیتوان یافت که میگوید «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»
*منابع
-آثارالباقیه ، ابوریحان بیرونی
-مقالات فلسفی ، مرتضی مطهری
-نهج البلاغه
-الکنی و الالقاب، محدث قمی
-تاریخ فلسفه اسلامی ، اسحاق حسینی کوهساری